عادات تفریحی ایرانیان: قلیان
تاورنيه فرانسوی که در زمان صفویه به ایران آمد مي نويسد:«ايرانيان تنباكو را با دستگاهي كاملاً اختصاصي ميكشند. در كوزه گلي دهان گشادي به قطر سه انگشت، تنه قلياني از چوب يا نقره كه سوراخي در وسط دارد قرار مي دهند، و بر سر آن مقدار تنباكوي نمدار با كمي آتش مي گذارند، و در زير قليان سوراخ ممتدي است كه، در حالي كه نفس را بالا مي كشند، دود تنباكو با شدت از امتداد سوراخ پايين آمده و داخل آب كه به رنگهاي مختلف ميآميزد داخل ميشود.
اين كوزه مرتباً تا نصفه آب دارد. دود كه در آب است به سطح مي آيد و هنگاميكه نفس را بالا مي كشند، از ني قليان دود به دهان وارد ميشود. به واسطه آبي كه به قليان مي ريزند دود تنباكو تصفيه مي شود و كمتر ضرر مي رساند.
والا با اين همه قليان كه ميكشند، مقاومت براي آنها غير ممكن است. ايرانيان زن و مرد، به طوري از جواني عادت به كشيدن تنباكو كرده اند، كه كاسبي كه بايد روزي پنج شاهي خرج كند، سه شاهي آن را به مصرف تنباكو ميرسانند. ميگويند اگر تنباكو نمي داشتيم چطور ممكن بود كيف و دماغ داشته باشيم.»
عادت عادت
«ايرانيان چنان به تنباكو عادت كرده اند كه محال است بتوانند از آن صرف نظر كنند. اول چيزي كه در سر سفره ميآورند قليان است و قهوه، كه عيش خود را با آن شروع مي كنند. در ماه رمضان و ايام صوم بزرگ، اول چيزي كه براي افطار حاضر مي كنند قليان است، و بعضيها خود اقرار دارند كه استعمال اين قدر دود براي آنها مضر است اما ميگويند چه كنيم عادت شده است.
شاهان و چپق و قلیان
تاورنيه نوشته است كه شاه صفي خود چپق مي كشيد و درباره حاكم قم و خشم شاه صفي، و مجازات او مي نويسد«پسر آن خان كه جوان متشخصي بود و از مقربين پادشاه، هميشه در حضور بود، و چپق و توتون شاه را بايستي با دست خود به او بدهد، و اين از مشاغل خيلي محترم دربار ايران است.» اين نوشته تاورنيه ميرساند كه از اين زمان سمت مخصوصي به نام قليان دار يا چپق دار در دربار ايران به وجود آمده است.
ایر ان توتون صادر می کرد.
شاردن در اين باره مي نويسد:«توتون از ايران به هند صادر مي گردد.»
«طرز تهيه توتون در ايران براي ممالك ما (اروپا) مجهول مي باشد. و دود كردن اين نبات، در ايران و هندوستان اصول كاملاً خاصي دارد.
هواي اين سرزمين (ايران) بسيار گرمتر و خشكتر از اروپا و تركيه است، و افكار و انديشه هاي دقيق تر مي باشد. لذا اگر بنا بود كه مثل ما تدخين كنند، تنباكو آنها را سرگيجه ميآورد. چون ايرانيان مدام دود مي كنند، دود را از تنگ آبي عبور مي دهند كه تصوير آن در مقابل ديده مي شود.
اينگونه چپقها را قليان مينامند. بالاي بطري (كوزه قليان) سر چپق (قليان) كه سفالي يا فلزي است، به وسيله لولهاي كه منتهياليه آن داخل آب شده تعبيه گشته است. در زير كوزه قليان چهارپايهاي وجود دارد كه شبيه زيري بعضي شمعدانها است.
چپق و يا پيپي كه به وسيله آن دود كشيده مي شود، به لوله مذكور متصل مي شود. هنگامي كه ميل تدخين دارند اندكي تنباكو را كه بسيار ريز سائيده شده، خيس مي كنند، و در سر قليان قرار مي دهند، تا به سرعت سوخته نشود.
آنگاه دو يا سه قطعه زغال مشتعل كوچك را بر روي آن مي گذارند، و دود را مي كشند كه داخل آب گردد، و در آن چرخ ميخورد، و بلافاصله به دهان وارد مي شود. البته هم مطبوع و هم گوارا ، و هم از تندي و خشونت و غلظت تنباكو كاسته شده، و تصفيه گرديده است. مشاهده مي شود اشخاصي كه اشتهاي خوب دارند غليان عظيم و غرغر زيادي با كشش هوا در آن قليان راه مي اندازند.
اين بطريها (كوزه قليان) را معمولاً براي حسن منظر مملو از گل ميكنند، و اقلاً روزي يك بار آب آن را كه در نتيجه تأثير جوهر تنباكو فاسد و بدبو گشته تعويض مي كنند.
من آزمودهام كه، يك قدح از اين آب، داروي سريع و بسيار مؤثر قي آوري مي باشد. اشتياق جنون آميز به توتون و تنباكو يك نوع عادت زشتي است كه تقريباً سر تا سر جهان را گرفته است.»
«مردمان مغرب زمين چنانكه معلوم است به طريق مختلف آن را استعمال مينمايند. دود ميكنند، برگ برگ ميجوند، به شكل گرد مصرف ميكنند. و بعضي از اقوام مانند پرتقاليها مدام بيني خود را با آن پر ميدارند (انفيه ميكشند.
خلق هاي مشرق زمين توتون و تنباكو را فقط دود مي كنند. ولي اكثر آنان مخصوصاً ايرانيان، با همان حرص و ولع اروپائيان، مدام لوله قليان در دهانشان مي باشد». اين تمايل شديد به كشيدن قليان به جائي رسيد كه در حال سواري نيز قليان كشيدن مرسوم بوده است.
شاردن مي نويسد كه «حتي در مدارس استاد و شاگرد هر دو در حين مطالعه عميق و دقيق خود لوله قليان را در دهان دارند.»
بنابراين بايد گفت كه، چپق و قليان هر دو در نيمه اول قرن دهم هجري در ايران رواج يافته است. در سلطنت شاه عباس بزرگ كشيدن چپق و قليان متداول بود.
اولئاريوس كه در سال 1046 در ايران بوده مينويسد كه «چندين گونه ظرف قليان در ايران ساخته ميشد. شيشهاي، كوزه اي، از جوز هندي (نارگيله)، كدوئي كه تا نيمه آب مي شد و گاهي در آن عطر ميريختند». شخص شاه عباس از دود قليان و چپق تنفر داشت، و اين موضوع از حكاياتي كه درباره او نقل مي كنند پيداست. شاه عباس در موارد متعدد كوشيد كه از كشيدن قليان جلوگيري كند، اما هرگز موفق نگرديد.
زحمات شاه عبا س و تحریم تنباکو: پهن گاو بجای تنباکو
شاردن در سفرنامه خود مينويسد كه، شاه عباس بسيار كوشيد تا از استعمال قليان در بين مردم جلوگيري كند. براي اين كار، روزي در مجلسي رسمي دستور داد كه به جاي تنباكو قليان مهمانان را با پهن چاق كنند، و سپس در حاليكه آنان مشغول كشيدن قليان خود بودند گفت كه، اين تنباكو را كه وزير همدان براي من فرستاده است و ادعا مي كند كه بهترين تنباكوي دنياست، چگونه است؟ آنان همگي از اين تنباكو تعريف كردند. آنگاه شاه خطاب به آنان گفت «مرده شوي چیيزي را ببرد كه نمي توان آن را از پهن تشخيص داد».
سرانجام كار مخالفت شاه عباس بزرگ با تنباكو به تحريم آن كشيد، و هنگاميكه در گرجستان متوجه شد، سربازان او پول خود را صرف كشيدن تنباكو و توتون مي كنند آن را ممنوع ساخت، و تجاري را كه توتون و تنباكو به اردوي او آورده بودند با تنباكوي خود يك جا سوختند، و سربازاني كه مرتكب كشيدن توتون و تنباكو مي شدند بيني و لبانشان را مي بريدند.
پس از شاه عباس
پس از مرگ شاه عباس بزرگ دوباره كشيدن قليان و چپق رونق گرفت. شاه صفي جانشين شاه عباس بزرگ خود چپق مي كشيد. در زمان او يكبار ديگر مبارزه عليه كشيدن قليان آغاز گرديد. چنانكه او هوس كرده بود كه، از نوشيدن شراب نيز جلوگيري كند. اما مانع عمده اين كار در آمد گزافي بود كه از راه ماليات عايد خزانه دولت ميشد. در اين ماليات اصفهان از بابت توتون و تنباكو در حدود 40000 تومان و ماليات تبريز 20000 تومان و شيراز 12000 تومان بود. با توجه باين ارقام و ارزش تومان صفوي كه چند صد برابر تومان امروز است ميتوان به مقدار مصرف توتون و تنباكو در اين شهرها پي برد.
درباره علاقه شديد ايرانيان به قليان و چپق مختصري اشاره شد.
اما در اينجا لازم است گفته شود، ايرانيان در هنگام سواري و مسافرت نيز از اين كار فارغ نبودند، و رنج سفر را با كشيدن قليان بر خود آسان مي كردند. معمولاً وقتي يكي از بزرگان به سفر مي رفت همراه با ساير خدمه او، خدمتگزار مخصوصي نيز دستگاه (قبل منقل) را با اسب حمل ميكرد.
در اين دستگاه لوازم مربوط به قليان حمل ميكردند، و در ضمن ظرف مخصوصي كه در آن آتش را در حال اشتعال حفظ ميكرد، با خود همراه داشت. وقتي كه ارباب مي خواست قليان بكشد او قليان را آماده ساخته و در دست خود ميگرفت، و ني پيچ را به دست ارباب مي داد، تا به آساني به كشيدن قليان مشغول شود.
نمونه اين وضع قليان كشيدن را، ميتوان در مسافرت محمد رضا بيگ سفير شاه سلطان حسين به دربار لوئي چهاردهم ديد. محمد رضا بيگ در تمام مجالس رسمي قليان خود را زير لب داشت، و هميشه دو افسر ايراني در ركاب او حركت مي كردند كه يكي حامل قليان، و ديگري حامل شمشير است.
در مهمانيهاي رسمي ،او به رسم ايرانيان برمخده تكيه ميكرد ، و قليان ميكشيد ، وحتي اين كار را در اپراي مارسي نيز ترك نكرد. نويسنده سفر نامه محمد رضا بيگ مينويسد:
«بامداد 19 فوريه سپهبد مايتون» و بريتون براي مشايعت سفير ايران به مهمانخانه سفيران آمدند، و او را خوشرو و مهربان يافتند. سفير ايران آنرا مورد تكريم فراوان قرار داد، و خواهش كرد كمي استراحت كنند، تا او جامه تشريفاتي خود را در بر كند، و هنگام سوار شدن بر كالسگه نيز آنرا بر خود مقدم داشت، و با حالتي خوش و چهرهاي گشاده در ميان آن دو قرار گرفت، و پادري مترجم نيز بر صندلي مقابل نشست، و باين ترتيب موكب سفير ايران با شكوه بسيار، در ميان بانگهاي شادي براه افتاد.
محمد رضا بيك دستور داد كه كالسگه را قدري آهسته تر برانند، تا بتواند به آسودگي قليان خود را بكشد، و غلامي كه سوار قليان او را همراه كالسگه ميآورد، لوله پيچ را از پنجره به درون كالسگه تقديم ارباب خود كرد، و سفير با آرامش و متانت بسيار بكشيدن قليان پرداخت.» باين ترتيب سفير ايران بوسيله كالسگه سلطنتي از پاريس عازم ورساي گرديد .
کریم خان و قلیان
چنانكه گذشت ، دود كشيدن در ميان پادشاهان صفوي به كشيدن قليان معتاد بودند. تصاوير موجود از كريم خان زند وكيل الرعايا (تصوير شماره 5) و فتحعلي شاه قاجار (تصوير شماره 6) نشان مي دهد كه اين دو پادشاه قليان ميكشيدند.كشيدن قليان در سلامهاي رسمي دوره قاجاريه نيز تا مدتي معمول بود، و قليان سلام شاهان قاجار هم اكنون در موزه جواهرات سلطنتي نگاهداري ميشود. (تصوير شماره 7) در مجالس عادي نيز قليان كشيدن رواج كامل داشت، و بزرگان و علما هر يك قليانچي مخصوصي داشتند كه در كليه مجالس همراه آنها بودند.
امیر تهرانی
ح.ف